black love 8

برو بخون 😘
black love 8
مرینت : چیییییی خدایا شکرت هیچیمم نیست
،،،،، : وای نههه چرااااا و سریع دویدم بیرون
مرینت : برگش افتاد برداشتم و دیدم وایییی کاگامی حامله شده 😬😬😬
زنگ زدم به آدرین
آدرین: الو
مرینت: سلام خوبی
آدرین: مرسی کجایی
مرینت : یه سوال فلیکس ازدواج کرده
آدرین: نه
مرینت: کاگامی چی
آدرین: نه
مرینت : کاگامی آمده پاریس
آدرین: اره با توموعه آمده
مرینت: خب یه عکس برات میفرستم ببین منم دارم میام
آدرین : باش
این یعنی کاگامی وایییی😬😬😬
مرینت: رسیدم پول تاکسی رو دادم و رفتم داخل
آدرین دیدی
آدرین: اره ولی...
مرینت: پس یه قرار با فلیکس و کاگامی بزار
آدرین: چشم الان زنگ میزنم
الو
....
کافه
....
اکی
...
بای
مرینت : بریم
آدرین: راستی تو از کجا فهمیدی
مرینت: خب ... چیزه ...
آدرین: یعنی من من .... تو حامله شدی
مربنت : هیسسس خجالت بکش ما هنوز ازدواج نکردیم
آدرین : باش 😅👍🏼
مرینت : نه من چیزیم نیست
( تو کافه)
کاگامی: سلام
فلیکس : سلام
مرینت و آدرین: سلام
مرینت : چه خبر
کاگامی: سلامتی راستی شما نمیخواهید ازدواج کنین
آدرین: خب .. نه هنوز
فلیکس: ما هم
مرینت : پس اگه ازدواج نکردین این چیه
آدرین: مرینت که برگه رو گذاشت رو میز فلیکس کپ کرده بود
کاگامی: برگه رو کشیدم و گفتم خب ...خ..ب.که چی ها
فلیکس: کاگامی چرا بهم نگفتیییی
آدرین: داد نزن مشکل این نیست اگه آملی یا توموعه بهفهمن بدبخت میشین
مرینت : باید زود عروسی کنین
کاگامی: 😭😭😭
اگه مامانم بفهمه به آملی میگه و اونم به گابریل میگه و ...
مربنت : اشکال نداره اینجوری شده دیگه
آدرین: ما ماموریت مون تمومه فردا میریم تو یه ویلا من خارج از پاریس چند روز میمونیم و بعد ...
فلیکس: باشه پس ما میر وسایلمون رو جمع کنیم
مرینت : بای
کاگامی و فلیکس: بای
آدرین: مرینت حالا تو چرا رفتی آزمایشگاه
مرینت : گفتم که همینجوری
آدرین: چشمات یه چیز دیگه میگه
مرینت : خب راستش من ....( نمد 😐: گفت)
راستی کی برمیگردیم
آدرین: الان
مرینت : وسایل چی
آدرین: گذاشتم تو ماشینم بریم و در ماشین و برای مرینت باز کردم
مرینت : منم نشستم
( پارمیدا: تو راه )
مرینت: آدرین
آدرین: جانم
مرینت : بابات میدونه
آدرین: مهم نیست
مرینت: آخه نمیخوام به خاطر من رابطه تو با بابات خراب بشه
آدرین: تو نگران نباش
مرینت: 😘 ( نمد 😐: مثلاً بوسش کرد 🤢)
آدرین: امشب با خیال راحت استراحت میکنیم فردا میریم خونه و من همه چی رو به بابام میگم و بعد میریم دنبال کاگامی و فلیکس باشه مری بانو
مرینت: چشم موزی جون..... آدرین
آدرین: جانم
مرینت: یادته وقتی بچه بودیم ...
( فلش بک به وقتی ۱۰ سالشون بود )
فلیکس: لباس آدرین و پوشیدم و موهام مثل اون کردم و رفتم پایین
( نمد 😐: ادرین خوابه )
مربنت : آدرین کجایی
فلیکس: اینجام بیا مری
مرینت: خواستم 😙 کنم که ...
آدرین: رفتم پایین دیدم که ... وایساااا
مرینت: جانم
فلیکس: ولش کن بیا
مرینت: آدرین کدوم تونین
فلیکس و آدرین : من
آدرین: بهت اسرار نمیکنم
فلیکس: اره منم
مرینت : و بریدم بغل آدرین و دست فلیکس و گرفتم و بردم تو حیاط و گفتم من دیشب شنیدم که قرار گذاشتین من هر کدومتون رو 😙 من مال اون باشم
فلیکس: اممم
آدرین: ببخشید
مرینت: خجالت نمیکشین هاااااا
مگه من بستنی اممم
فلیکس: ببخشید
مرینت : دوتاشون و بغل کردم و گفتم اشکال نداره
🤣🤣🤣🤣
( پایان فلش بک)
آدرین: اره فلیکس و من عاشق تو بودیم ولی از وقتی که رفتیم دانشگاه
(فلش بک به دوران دانشگاه)
مرینت: نشسته بودم رو نیمکت آدرین پیش من و پشت سرمون فلیکس و یه دختر به نام کاگامی تسوروگی
و پشت سرشون الکس سانگ
( پارمیدا: نمیدونم اسم دختره یا پسر ولی اینجا پسره )
الکس: مرینت تو خیلی خوشگلی
آدرین: خب که چی
الکس: میای با هم بریم بستنی آندره ( پارمیدا: جادویی مثل داخل خود میراکلس)
آدرین: اون بستنی ها برای کسایی هستن که عاشق هم هستن
الکس : خب میدونم
آدرین: خب کسی که مرینت عاشقش هست تو نیستی
الکس: ولی
آدرین: اون منم پس برو و دیگه دور و ور مرینت نیا
مرینت: آدرین نمیخواد ... هی نگاه فلیکس و کاگامی کن دارن به هم نامه میدن
آدرین: خب خب دیگه رقیب عشقی ندارم
مرینت : کی گفته بخوای اذیت کنی میرم یه جای دیگه میشینم
آدرین: باش باش هر چی تو بگی
( پایان فلش بک)
مرینت: یادش بخیر 🤣
آدرین: اره 🤣
بابای 😘
دوستون دارم 😘
شکه شدین نه مرینت نه کاگامی 🤣🤣🤣🤣