black love 8

Parmida Parmida Parmida · 1404/2/20 13:59 · خواندن 3 دقیقه

برو بخون 😘

black love 8 

مرینت : چیییییی ‌خدایا شکرت هیچیمم نیست 

،،،،، : وای نههه چرااااا و سریع دویدم بیرون 

مرینت : برگش افتاد برداشتم و دیدم وایییی کاگامی حامله شده 😬😬😬

زنگ زدم به آدرین 

آدرین: الو 

مرینت: سلام خوبی

آدرین: مرسی کجایی

مرینت : یه سوال فلیکس ازدواج کرده

آدرین: نه

مرینت: کاگامی چی 

آدرین: نه 

مرینت : کاگامی آمده پاریس

آدرین: اره با توموعه آمده 

مرینت: خب یه عکس برات میفرستم ببین منم دارم میام 

آدرین : باش 

این یعنی کاگامی وایییی😬😬😬

مرینت: رسیدم پول تاکسی رو دادم و رفتم داخل 

آدرین دیدی 

آدرین: اره ولی..‌.‌

مرینت: پس یه قرار با فلیکس و کاگامی بزار 

آدرین: چشم الان زنگ میزنم 

الو

....

کافه

....

اکی 

...

بای

مرینت : بریم 

آدرین: راستی تو از کجا فهمیدی 

مرینت: خب ... چیزه ... 

آدرین: یعنی من من .... تو حامله شدی 

مربنت : هیسسس خجالت بکش ما هنوز ازدواج نکردیم 

آدرین : باش 😅👍🏼

مرینت : نه من چیزیم نیست

( تو کافه) 

کاگامی: سلام

فلیکس : سلام 

مرینت و آدرین: سلام

مرینت :  چه خبر

کاگامی: سلامتی راستی شما نمی‌خواهید ازدواج کنین 

آدرین: خب .. نه هنوز 

فلیکس: ما هم 

مرینت : پس اگه ازدواج نکردین این چیه 

آدرین: مرینت که برگه رو گذاشت رو میز فلیکس کپ کرده بود 

کاگامی: برگه رو کشیدم و گفتم خب ...خ..ب.که چی ها 

فلیکس: کاگامی چرا بهم نگفتیییی

آدرین: داد نزن مشکل این نیست اگه آملی یا توموعه بهفهمن بدبخت میشین 

مرینت : باید زود عروسی کنین 

کاگامی: 😭😭😭

اگه مامانم بفهمه به آملی میگه و اونم به گابریل میگه و ...

مربنت : اشکال نداره اینجوری شده دیگه 

آدرین: ما ماموریت مون تمومه فردا میریم تو یه ویلا من خارج از پاریس چند روز می‌مونیم و بعد ...

فلیکس: باشه پس ما میر وسایلمون رو جمع کنیم

مرینت : بای 

کاگامی و فلیکس: بای

آدرین: مرینت حالا تو چرا رفتی آزمایشگاه

مرینت : گفتم که همینجوری 

آدرین: چشمات یه چیز دیگه میگه 

مرینت : خب راستش من ....( نمد 😐: گفت) 

راستی کی برمیگردیم 

آدرین: الان 

مرینت : وسایل چی

آدرین: گذاشتم تو ماشینم بریم و در ماشین و برای مرینت باز کردم 

مرینت : منم نشستم 

( پارمیدا: تو راه ) 

مرینت: آدرین

آدرین: جانم 

مرینت ‌: بابات می‌دونه 

آدرین: مهم نیست

مرینت: آخه نمی‌خوام به خاطر من رابطه تو با بابات خراب بشه 

آدرین: تو نگران نباش 

مرینت: 😘 ( نمد 😐: مثلاً بوسش کرد 🤢)

آدرین: امشب با خیال راحت استراحت میکنیم فردا میریم خونه و من همه چی رو به بابام میگم و بعد میریم دنبال کاگامی و فلیکس باشه مری بانو

مرینت: چشم موزی جون..... آدرین

آدرین: جانم 

مرینت: یادته وقتی بچه بودیم ...

( فلش بک به وقتی ۱۰ سالشون بود )

فلیکس: لباس آدرین و پوشیدم و موهام مثل اون کردم و رفتم‌ پایین 

( نمد 😐: ادرین خوابه ) 

مربنت : آدرین کجایی

فلیکس: اینجام بیا مری

مرینت: خواستم 😙 کنم که ...

آدرین: رفتم پایین دیدم که ... وایساااا

مرینت: جانم 

فلیکس: ولش کن بیا 

مرینت: آدرین کدوم تونین 

فلیکس و آدرین : من 

آدرین: بهت اسرار نمیکنم 

فلیکس: اره منم 

مرینت : و بریدم بغل آدرین و دست فلیکس و گرفتم و بردم تو حیاط و گفتم من دیشب شنیدم که قرار گذاشتین من هر کدومتون رو 😙 من مال اون باشم 

فلیکس: اممم

آدرین: ببخشید

مرینت: خجالت نمی‌کشین هاااااا

مگه من بستنی اممم

فلیکس: ببخشید

مرینت : دوتاشون و بغل کردم و گفتم اشکال نداره

🤣🤣🤣🤣

( پایان فلش بک) 

آدرین: اره فلیکس و من عاشق تو بودیم ولی از وقتی که رفتیم دانشگاه

(فلش بک به دوران دانشگاه)

مرینت: نشسته بودم رو نیمکت آدرین پیش من و پشت سرمون فلیکس و یه دختر به نام کاگامی تسوروگی

و پشت سرشون الکس سانگ

 ( پارمیدا: نمیدونم اسم دختره یا پسر ولی اینجا پسره ) 

الکس: مرینت تو خیلی خوشگلی 

آدرین: خب که چی 

الکس: میای با هم بریم بستنی آندره ( پارمیدا: جادویی مثل داخل خود میراکلس) 

آدرین: اون بستنی ها برای کسایی هستن که عاشق هم هستن

الکس : خب می‌دونم 

آدرین: خب کسی که مرینت عاشقش هست تو نیستی 

الکس: ولی 

آدرین: اون منم پس برو و دیگه دور و ور مرینت نیا 

مرینت: آدرین نمیخواد ... هی نگاه فلیکس و کاگامی کن دارن به هم نامه میدن 

آدرین: خب خب دیگه رقیب عشقی ندارم 

مرینت : کی گفته بخوای اذیت کنی میرم یه جای دیگه می‌شینم 

آدرین: باش باش هر چی تو بگی

( پایان فلش بک) 

مرینت: یادش بخیر 🤣

آدرین: اره 🤣

 بابای 😘 

دوستون دارم 😘

شکه شدین نه مرینت نه کاگامی 🤣🤣🤣🤣