black love 9

Parmida Parmida Parmida · 1404/2/22 15:28 · خواندن 4 دقیقه

برو بخون 🤩

black love 9
آدرین: اره 🤣

اون روزا خیلی خوب بود ولی اون موقع که...
( فلش بک به ۱ سال پیش)
( نمد 😐: کلا حرفای آدرین با گریه ، ناتالی با بغض ، گابریل با اصبانیت ، سوفیا ترس ، مربنت هق هق )
آدرین: بابا من واقعا عاشق مرینت هستم 
گابریل: نه همین که گفتم
ناتالی: واقعا ببخشید مرینت مربنت 
مرینت: بله ماما...
آدرین: دست مرینت و کشیدم سمت خودم و گفتم بابا اگه منو دوست دارین باید قبول کنین 
ناتالی: مربنت بیا 
مرینت ‌: آدرین چی شده 
گابریل: خ.ف.ه. ش.و.
آدرین: بابا نه من واقعا...
ناتالی: آدرین لطفاً اون لیاقت تو رو نداره 
آدرین: نههه چرااااا چرااا نمیزاربن خودم تصمیم بگیرم هااا
مرینت: آدرین لطفاً من .... من .... 😭من 😭 لیاقت 😭تو رو 😭ندارم😭
آدرین: نه توروخدا تو دیگه اینو نگو من واقعا عاشقتم 
مرینت: آدرین 😭😭😭
گابریل: اسم اونو نیار 
ناتالی: من اونو امشب میبرم 
آدرین: نه نهههه و با یه مجسمه زدم و شیشه رو شکستم و گرفتم رو گردنم ( نمد 😐 : بمیر بهتر)
مرینت ‌: آدرین توروخدا نههههههه
سوفیا ‌: الو اورژانس
آدرین: یه هو افتادم رو مربنت 
مربنت : بغلش کردم
گابریل: برو بیرون 
مرینت: اگه واقعا دوسم داری نباید اینجوری کنی 
آدرین: با.. با ... ا...اگه ... مامان ...بود اینو می خواست 
دکتر : ببرینش ...
پرستار: آروم آروم... یکی باهاش بیاد 
گابریل: یعنی واقعا امیلی چی می‌خواد
مرینت تو باهاش برو 
ناتالی: اما قربان او..
مرینت : چشم 😭
( تو آمبولانس) 
آدرین: مری.. مربنت ...م..من
مرینت: هیس آروم باش چیزی نگو لطفاً
آدرین: دو... دوسم ... دا ....داری 
مرینت: هق هق... اره ..هق. لطفاً چیزی هق نگو 
آدرین: ب..باش 
( بعد از مرخصی ) 
آدرین: بابا پس یعنی
گابریل: نه 
آدرین: اما 
گابریل: نه همین تو و مرینت مثل دوتا دوست باهم رفتارمیکنین 
آدرین: پد..
گابریل : همین که گفتم الان هم نه مرینت و بغل می‌کنی نه بوسش می‌کنی 
( نمد 😐: چه عجب یه کلمه درباره اینا گفت)
آدرین: اما اون که چیزی نمیدونه 
گابریل: من بهش گفتم که دیگه از این کار ها نکنه و براش یه آپارتمان کوچکی به نام خودش گرفتم تا از فردا بره اونجا 
آدرین: پدر لطفاً لطفاً توروخدا اصلا دیگه نگاهش نمیکنم ولی بزارین بمونه لطفاً
( پایان فلش بک) 
مرینت: اون روزا بدترین روزای عمرم بود ولی من واقعا متاسفم
آدرین: برای چی ...
مرینت: من واقعا فراموشت کردم 

آدرین: خوبه که این عشق قرمزه 

مرینت: 🤣 مگه  عشق سیاه هم داریم 

آدرین: مثلاً عشق الکس به تو یا کاترین و لایلا و کل دخترای پاریس به من 

مرینت : خب حالا یعنی همه عاشقشن 🤣

آدرین و مرینت : 🤣🤣🤣

یه مرده: چته درست ماشینت و حرکت بده آدرین اگرست
مرینت: آدرین ولش کن بریم 
مرده: پس تو مرینت سانسکور هستی 
آدرین: وایسا نکنه ...
( همه از ماشین پیاده شدن که فلیکس اینا هم آمدن )
مرینت: آقا اشتباه گرفتین من سانکور هستم 
فلیکس: چیشده 
آدرین: چرا الان آمدی 
کاگامی: گفتیم بیایم کمکتون 
مرده : آهای کاگامی یا ته 
کاگامی: چی .... توعه  !«)!_) 
فلیکس: چی شده 
مرده: اون دختره مو آبی همون مرینت رو کشیدم گفتم جدی اگه ساکت نشین میدمش به کاتر... هیچی میکشمش 
آدرین: خ.ف.ه.ش.و ولش کن و خواستم یه مشت بزنم تو صورتش که 
فلیکس: دستش و گرفتم و گفتم صبر کن 
مرینت: یعنی کاتر .. کاتر ... کاترین وای نههه ولم کن 
مرده : به همین خیال باش 
کاگامی: ولش کن یه بار این بلا رو سر من آوردی کافی نیست هااا ( نمد 😐: بعدن میگم )
مرینت: اگه کاترین بهت گفته که اینجوری کنی باید می‌گفت که الان پلیس ها تو راهن و دارم میان و به آدرین یه 😉 زدم 
آدرین: من که منظور مرینت و فهمیدم به فلیکس و کاگامی اشاره کردم و اونا فهمیدن 
مرده : چی پلیس نه نه نهههه 
مرینت: بله پس بهتره ولم کنی 
مرده : به همین خیال باش و یه چاقو زدم تو شکمش 
مرینت: ایییییی 
آدرین: مرده !«)::&!::)؛« و افتادم دنبالش اونم فرار کرد منم سریع رفتم پیش مرینت 
مرینت: از درد داشتم میمردم که آدرین امد سرم و گذاشت رو پاهاش
فلیکس: الان زنگ میزنم به ..
کاگامی: نه اونا همه جا نفوذی دارن آدرین تا ویلا خیلی راهه
آدرین: نه 
مرینت خوبی یکم تاقط بیار و بردمش تو ماشین 
و خودم هم نشستم عقب سرش و گذاشتم رو پاهام 
فلیکس: آدرین من رانندگی میکنم با مرینت حرف بزن تا بیهوش نشه اکی 
کاگامی: بریم و فلیکس با سرعت بالا داشت می‌رفت
مرینت: ا..ا.در ..ین
آدرین: آروم آروم باش و‌ دستم و گذاشتم و زخمش که بیشتر خون ازش نره ولی فایده نداشت 
مرینت: آیییی اخخخ
کاگامی: تو کیفم یه کم گیاه 🍀🌱🌿 برداشتم و دادم به آدرین گفتم آدرین اینو بزار رو زخم مرینت 
مرینت: ایییییی اییییییی ( نمد 😐 : مرز )
آدرین: اونا رو ریختم رو زخمش و کلی ناله میکرد منم دیگه اشکم در آمده بود 
آدرین از پشتم یه جعبه کمک های اولیه برداشتم و یه پماد و ... زدم و به پارچه و گذاشتم رو زخمش 
مرینت: اخخخخ ایییییییییییییی
آدرین: که یهو مرینت خون بالا آورد 
فلیکس: یکم دیگه مونده 
کاگامی: زود تر برو 
مرینت: کل لباسم خونی شده بود همینجور خون بالا
میاوردم که ...
فلیکس: آه ترافیک لعنتی 
کاگامی: شانسو ببین 
مرینت: ا ... ادر..ین  ... ل..لباس..ت 
آدرین: فدا سرت اشکال نداره یکم دیگه تاقت بیار 
که یه هو فلیکس ‌گفت ...
بابای دوستون دارم 😸 شرط پارت بعدی 
۵ تا لایک
۵ تا کامنت 
حمایت کمه 😔 ها