رابطه عاشقانه مرینت و آدرین ۳

سلام این پارت خیلی کوتاه هست چون تو پارت بعدی قرار که ......
آنچه گذشت:که یه هو ..
ناتالی:آدرین پدر تو ارباب شرارت بود .و یکی اونو کشته
آدرین: چی اون
مرینت : آدرین آروم باش لطفاً
آدرین : سریع رفتم تو اتاقم وسایلم رو جمع کردم و ...
آدرین:مرینت میخوام چند روز برم هتل با من میای
مرینت :آدرین ،چرا هتل بیا خونه ی ما
مرینت : ناتالی راستی میراکلس پروانه چی
ناتالی: ببخشید ولی اون نبود
یکی اونو ورداشت همونی که گابریل رو کشت
آدرین :مرینت لطفاً زود بریم
چند وقت بعد:
مرینت: ادرین بیا تو اتاقم
آدرین :باشه دارم میام
آنچه خواهید دید:
آدرین: آخه چرااااا😭😭😭😭😫😫😫😫
شرت پارت بعدی 😉❤️💫
بعدی ۴ تا لایک
۲ تا کامنت
بای بای💫