رابطه عاشقانه مرینت و آدرین ۵

آدرین : باش دارم میام
رفتم بالا دیدم دیدم مرینت غرق در خون افتاده رو زمین
آخه چرااااا 😭😫😫😭😭😫😫😭😭😭😭
سریع زنگ زدم به آمبولانس بوق بوق
جواب نمیداد تلفن ها آنتن نمیداد
(,بووووم)
صدا چیه وای یه شرور حالا بدون مرینت چی کار کنم. ای خدا
سریع مرینت و گذاشتم رو تختش یه چاقو خورده بود تو سینش 😭😭(الهی بمیرم برات گریه نکن ادریننن😭😭)
رفتم پایین در پایین قفل بود
پلک : آدرین من پنیر میخوام
آدرین : پلک وقت گیر آوردی
پلک : خب گشنمه
تیکی : پلک گیر نده
پلک :, چشم قند عسل
پلک پنجه ها بیرون 🐾🐾
طراح شرور بیرون بود اول مرینت و بردم بیمارستان
اگه بفهمم که این بلا رو سر بانو من آورده
(چند دقیقه بعد)
مجبور شدم گوشواره هاشو در بیارم و بدم به ...
الیا داشتم برا وبلاگم فیلم میگرفتم که کت نوار آمد
کت نوار : سلام الیا میراکلس کفشدوزک و بگیر زود باس
الیا : مرینت کجاست چی شده ها (میدونه مرینت لیدی باگه)
کت نوار: بعدن توضیح میدم
الیا : باش
تیکی خال ها روشن 🐞🐞🐞
نیم ساعت بعد :
اسکاربلا:بزن قد..
کت نوار خوبی
کت نوار : اره خوبم
رفتم پشت بیمارستان و پلک پنجه ها داخل 🐾🐾🐾
آدرین: سلام خانم ببخشید مرینت دوپن چنگ اتاق چنده
پرستار: شما ...
آدرین: من ... من ... ( با گریه ) دوست پ.س.ر.ش
پرستار : اتاق ۱۲۴
آدرین: رفتم داخل اتاق کنار تختش نشستم
و گریه میکردم دیدم گوشیم زنگ خورد
چند دقیقه پیش امارت اگراست:
امیلی :ناتالی آدرین رو صدا کن
ناتالی:چشم
رفتم بالا و دیدم نیست
ناتالی : آدرین بالا نبود
امیلی : چی
الان زنگش میزنم
زمان حال بیمارستان:
آدرین: الو (نکته آدرین کلا با گریه حرف میزنه)
امیلی : آدرین چیزی شده خوبی آدرین کجایی
آدرین : مامان من ..... من بیمارستانم ..
امیلی : چرا چیزی شده
آدرین : نه مامان فقط لطفاً.. شماره
مامان و بابای مرینت و از ناتالی بگیر و بهشون بگو مرینت بیمارستانه باید عمل کنه امضا میخوان
امیلی :, باش
که یهو...
بای بای 💫💫